…غریبم، قصه ام چون غصه ام بسیار
غم دل با تو گویم، غار!
من آن کالام را دریا فرو بُرده
گله ام را گرگها خورده
من آن آواره ی این دشت بی فرسنگ
من آن شهر اسیرم، ساکنانش سنگ
کجایی ای حریق؟ ای سیل؟ ای آوار؟
اشارتها درست و راست بود اما بشارتها،
ببخشا گر غبار آلودِ راه و شوخگینم، غار!
مگر دیگر فروغ ایزدی آذر مقدس نیست؟
مگر آن هفت انوشه خوابشان بس نیست؟
زمین گندید، آیا بر فراز آسمان کس نیست؟
گسسته است زنجیر هزار اهریمنی تر ز آنکه در بندِ دماوندست؛
پشوتن مرده است آیا؟
و برف جاودان بارنده سامِ گُرد را سنگِ سیاهی
کرده است آیا؟ …
به امید روزی که در حرف زدنمون، عمل کردنمون، رای دادنمون و در تک تک انتخاب های زندگیمون، به جای من های وجودمان خدا رو در نظر بگیریم، روزی که همه صداها، هجاها، عمل ها، جناح ها و ...یکی باشد، روزی که همه یکی باشیم در ابدان گوناگون... روزی که خنده هر لب و گریه هر چشم از شادی و اندوه همه ما باشد، روزی که من... من نیست، من ما است و ما او ......
:: موضوعات مرتبط: گروه 9 (دلنوشته و یادگاری)
به سوی نور...
ما را در سایت به سوی نور دنبال می کنید
برچسب : زمین,گندید,آیا,فراز,آسمان,نیست؟, نویسنده : 8moradzadehma بازدید : 136 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 1:06